وقتی خودتان را آنطور می بینید که هستید، این نشان از آن دارد که شما شخصیت سالمی را دارید. 

8) پذیرفتن خود

وقتی خودتان را آن طور می بینید که واقعا هستید. افراد دارای شخصیت سالم خودشان را تقریبا به همان شیوه ای می بینند که دیگران آنها را می بینند. آنها می دانند نقاط قوتشان کدام ها هستند، اما از نقاط ضعف خود نیز آگاهند و قبول دارند که در این جنبه ها ضعیف عمل می کنند. آنها نه به خودشان می نازند و نه از خودشان بدشان می آید. به عبارت دیگر، self acceptance  (خود- پذیرشی) دارند. در سوی دیگر، افراد با شخصیت ناسالم معمولا افراطی ترین تفکرات را درباره خود دارند. آنها خودشان را یا کاملا خوب می دانند یا کاملا بد. برای مثال، افراد خودشیفته خودشان را از همه برتر و بالاتر می پندارند ولی بعضی افراد عزت نفس به شدت ضعیفی دارند و خودشان را دون تر و پایین تر از همه می دانند، طوری که فکر می کنند هیچ ارزشی ندارند و شایسته نفرت و انزجار هستند. بعضی نیز بین این دو قطب در نوسان هستند.
 

9) فهم صحیح و دقیق واقعیت

دیدن دنیا همانطور که هست. افراد دارای شخصیت سالم برداشت صحیح از دنیای اطراف خود دارند. آنها مردم و رویدادها را همانطور که هستند می بینند. آنها از پشت یک عینک با شیشه های صورتی به زشتی های دنیا نگاه نمی کنند، و ناملایمات را شدیدتر و نفرت انگیزتر از آنچه هستند تلقی نمی کنند. آنها نیات دیگران را معمولا بد نمی دانند، مثلا اگر دوستشان در خیابان به آنها سلام نمی کند و رد می شود، آن را به حساب این که می گذارند که حواسش نبوده است، نه این که از او متنفر است یا مخصوصا تحویل نگرفته است که او را ناراحت کند. به ندرت پیش می آید که آنها حرف های دیگران را به خود بگیرند مگر این که گوینده سخن به طور مستقیم و با صراحت آنها را خطاب دهد.
برای مثال، فرض کنید دوستتان به شما می گوید که نمی تواند با شما به سینما برود. اگر شخصیت سالم داشته باشید، فرض را بر این می گذارید که دوستتان دلیل خوبی برای نیامدن با شما دارد، و امتناع او را توهین به خودتان تلقی نمی کنید. اما اگر دوستتان بگوید که از این پس هرگز با شما به سینما نخواهد رفت چون ازتان متنفر است شاید به شما بر بخورد (احتمالا حق هم دارید).
افراد با شخصیت ناسالم معمولا واکنش کاملا برعکس را نشان می دهند. آنها رویدادهای منفی را بزرگ، و رویدادهای مثبت را به طور فراوان بی ارزش تلقی می کنند. آنها سیاه و سفید، خوب یا بد، و همه یا هیچ فکر می کنند. آنها یا به شدت در مقابل انتقاد و نظر دیگران حساسند یا برعکس، در مقابل احساسات و حقوق دیگران کاملا بی تفاوتند.


10) اندازه نگه داشتن (اجتناب از افراط)

 از قدیم گفته اند اندازه نگه دار که اندازه نکوست (حالا هی بگویید مهدی گنجی ضرب المثل بلد نیست!). افراد با شخصیت سالم حد وسط را نگه می دارند. برای مثال، نه بیش از حد درون گرا هستند نه بیش از حد برون گرا، جالب اینجاست که نوسان کردن بین دو قطب مخالف آسان تر از حفظ اعتدال است، مخصوصا برای افراد با شخصیت ناسالم، یعنی، برای بسیاری افراد، چند روز خود را گرسنگی دادن و چند روز پرخوری کردن آسان تر از غذا خوردن به صورت متعادل است.
برای بعضی افراد، کنار گذاشتن الکل به طور کامل خیلی آسان تر از مصرف الکل در حد اعتدال است. ناتوانی در دستیابی به اعتدال یکی دیگر از ابعاد شخصیت ناسالم است. از طرف دیگر، اگر در عادات خوب هم افراط شود مشکل ساز خواهند شد. صداقت، شجاعت، و سخاوت همگی صفات مثبت تلقی می شوند. اما بسیاری اوقات
بیشتر به معنای بهتر نیست. شجاعت بیش از حد باعث می شود مردم ریسک های بیخود بکنند، سخاوت بیش از حد ممکن است باعث شود دیگران به فکر سوء استفاده بیفتند، و صداقت زیاده از حد ممکن است باعث رنجیده خاطر شدن دیگران شود. افراد از لحاظ شخصیتی سالم تعداد زیادی صفات خوب دارند، اما بر عکس افراد با شخصیت ناسالم، از افراط و تفریط خودداری می کنند.


 
منبع: کتاب «آسیب شناسی روانی»
نویسنده: مهدی گنجی
 
 
 

بیشتر بخوانید:
تفاوت شخصیت سالم و ناسالم (بخش اول)
تفاوت شخصیت سالم و ناسالم (بخش دوم)
انواع اختلالات شخصیت کدام اند؟
انواع مختلف اختلالات شخصیتی
شخصیّت و انواع اختلالات آن
اختلالات شخصیت